نگاهی به فیلم درخشان « ناخدا خورشید » (۱۳۶۵) ساخته ناصر تقوایی
فیلم ، در پگاهی آغاز می شود .شخصیت ها ، ملول در حال برداشتن فانوس ها و سپس خواجه ماجد با صندلی چرخدارش نشان داده می شود .دسترنج سی ساله ناخدا خورشید ، در بندرگاه به آتش کشیده می شود . هم زمان ، ناخدا ، با چهره ای دژم ، سیگارش را با یک دست ، روشن می کند و استوار گام برمی دارد .« خواجه ماجد » ، توانگری زمین گیر و دشمن ناخدا است . سر رشته بیشتر کارها به دست او است . می توان آن را نمادی از چرخه نادرست اقتصاد این جامعه به شمار آورد که همچون خود خواجه ماجد ، ناتوان و راکد است . در برابرش ، ناخدا خورشید ، یک دست دارد و این هم نشانه ای از کارایی نامناسب مردم طبقات متوسط و پایین دارد . مستر فرهان ، دلالی است که همان نخست ، از صندلی اش به دریا می افتد زیرا که جایگاهی ندارد و بنیانش ، بسیار سست است و این پیش درآمد ، پیشگویی فرجام زندگی او نیز می باشد .نخست سایه سرهنگ را می بینیم و سپس خودش .سایه شوم او ، تا پایان ، در فیلم گسترش می یابد . « ناخدا خورشید » ، سکانس های بسیار زیبایی دارد .جایی که ناخدا خورشید ، مچ دست « قربان » را می گیرد و می تاباند که بطری از دستش می افتد ، بسیار مردانه و دلاورانه است .یا همه سکانس هایی که ناخدا با یک دست ، کبریت می زند و سیگارش را روشن می کند .همچنین سکانس شبانه دو نفره ناخدا و مستر فرهان و یا مردانه پاسخ دادنش به سرهنگ و یا مدیر گمرک .و یا سکانس درگیری با تبعیدی ها بر روی لنج که یک تنه با یک دست و به تنهایی ، با پایمردی و دلاوری ، قهرمانانه به همه چیره می شود .بهترین سکانسش ، آن شب پایانی ناخدا با « خاتون » همسرش است . گفتگوی زیبای ناخدا و همسرش ، به یاد ماندنی است .« ناخدا خورشید » همچون فیلم « داشتن و نداشتن » (1944) ساخته « هاوارد هاکس » ، براساس رمانی به همین نام نوشته « ارنست همینگوی » ساخته شده است که به گمان من ، « ناخدا خورشید » ، بهتر از فیلم « هاوارد هاکس » ، و بسیار نزدیکتر به روح رمان « همینگوی » است .داریوش ارجمند در نخستین حضورش در سینما ، در نقش ناخدا خورشید و زنده یاد فتحعلی اویسی در نقش سرهنگ ، از دید من بهترین بازی دوران سینمایی خودشان را در این فیلم ، ایفا کردند .زنده یاد « فریدون ناصری » با استفاده از سازهای جنوبی ، یکی از بهترین موسیقی های خود را برای این فیلم ساخت . زنده یاد « مهرداد فخیمی » ، یکی از بهترین فیلمبرداری های کارنامه سینمایی اش را در این فیلم به انجام رساند . ناخدا خورشید ، یکی از به یاد ماندنی ترین قهرمان های سینمای ایران است . فیلمی که هیچگاه ، کهنه نمی شود .« ناصر تقوایی » ، از استادان اقتباس در سینمای ایران است .آرامش در حضور دیگران (1349) ، نفرین (1352) و یکی از بهترین سریال های تاریخ تلویزیون ایران ، « دایی جان ناپلئون » (1354) همه اقتباسی است .« ناخدا خورشید » بهترین اقتباس و بهترین فیلم در کارنامه تقوایی و یکی از بهترین تراژدی های تاریخ سینمای ایران است .تقوایی با کارگردانی سنجیده و فیلمنامه درخشانش در این فیلم به اوج شکوه دوران فیلمسازی اش رسید و دیگر نتوانست به این جایگاه دست یابد .« ناخدا خورشید » ، در سال 1398 ، در نظرسنجی ده ساله مجله فیلم ، پس از فیلم « گوزنها » (1354) ساخته استاد کیمیایی ، در جایگاه دوم بهترین فیلم های تاریخ سینمای ایران ، جای گرفت .فیلم « ناخداخورشید » با پگاهی آغاز و با پگاهی هم به انجام می رسد . در سکانس تماشایی پایانی ، خورشید ، بیرون آمده جایی که خورشیدی دیگر ، ناخدا خورشید ، به خاموشی گراییده و غروب کرده است . دیگر از این پس ، ناخدا خورشید ، مگر که در رویاهای مردم بیاید.اکنون دیگر ، ناخدا خورشید ، به رویاها پیوسته است ." وقت جان دادن خورشید در آغوش شفقمی نشیند به زلال چشممداغ آن لاله ی سرخمی تراود ز رگ خاطره ام ... "بخشی از شعری سروده " مسعود رضایی بیاره"رضا زال بیک _ امرداد 1401