در سال 2000 جشنواره سان فرانسیسکو تصمیم گرفت جایزه آکیرا کوروساوا برای یک عمر دستاورد هنری به عباس کیارستمی تعلق بگیرد – جایزه ای که پیش از آن به کارگردان های مهم دنیا داده شده بود – اما کیارستمی در زمان دریافت جایزه، همه را غافل گیر کرد، چرا که آن را به بهروز وثوقی اهدا کرد. اما کیارستمی چرا این کار را کرد؟
شب قبل از مراسم، بهروز وثوقی در یک ضیافت با نازی بگلری، خبرنگار، قرار مصاحبه دارد. اتفاقا کیارستمی هم در این مهمانی حضور دارد. بعد از صرف شام، بگلری از وثوقی می خواهد برای انجام مصاحبه به گوشه ای بروند. کیارستمی هم از آن ها اجازه می گیرد که برای شنیدن مصاحبه، همراهی شان کند. یکی از سوال ها این بوده که زمانی که وثوقی ایران را ترک می کند، با چه چالش هایی باید دست و پنجه نرم می کرده. کسی که همه در ایران او را می شناختند و حالا هیچ کس او را نمی شناسد. این که باید از صفر شروع می کرده. باید در لس آنجلس، مرکز هالیوود، خودش را اثبات می کرده که بازیگری است با سابقه و جوایز بسیاری برده است.بهروز وثوقی تعریف می کند که به هرجا برای تست بازیگری یا مصاحبه استخدامی مراجعه می کرده، یا نقش مورد نظرشان، نقش تروریست بوده که در این صورت او جواب منفی می داده و یا تا می فهمیدند که او ایرانی است، می گفتند: Sorry.وثوقی در ادامه می گوید یک بار آگهی ای می بیند که بازیگری مورد نیاز بوده که یا عرب باشد یا زبان عربی بلد باشد. وثوقی مراجعه که می کند، از او می پرسند که آیا می توانی عربی حرف بزنی؟ او جواب می دهد: بله، البته. می گویند بسیار خب نقشی را فی البداهه بازی کن و به عربی حرف بزن. وثوقی که عربی بلد نبوده، شروع می کند به بازی کردن و قرآن را به صورت مکالمه می خواند. مثلا سوره الرحمن را می خواند، بعضی آیات را به صورت سوالی، بعضی را با عصبانیت، بعضی را با خوشحالی و بعضی را با ناراحتی ادا می کند. البته آن ها هم متوجه می شوند و رد می شود.کیارستمی وقتی این چیزها را می شنود به شدت تحت تأثیر قرار می گیرد و بسیار ناراحت می شود که چه طور کسی در این سطح و اندازه، باید چنین روزهای سختی را بگذراند و تصمیم می گیرد جایزه ای که قرار است به او تعلق بگیرد را به بهروز وثوقی تقدیم کند. کیارستمی در زمان اهدای جایزه اش به وثوقی، گفت: بابت تمام سال هایی که در ایران کارکرد و برای تمام سال هایی که این جا در انتظار کار زندگی کرد.