فرهادی در آخرین ساخته خود ، فیلم « قهرمان » ، جامعه ای مبتنی بر ریا و دروغ های مصلحتی را به تصویر و تماشاگرش را هم به چالش می کشد. جامعه ای که همه ، چه از خیریه و از مسئولین و سیما و ... برای بقا ، فقط حفظ ظاهر می کنند .آقای فرهادی ، همه این ظواهر سازی و کوشش بلیغ و بسیار سودجویان جامعه ، در جهت خلق قهرمانی پوشالی و دروغین را تقبیح می کند و جامعه اش را از این ناهنجار و آسیب اجتماعی ، بر حذر می دارد.
از همان تیتراژ خلاقانه فیلم ، آقای فرهادی ، گویا و رسا ، حرفش را می زند . شخصیت « قهرمان » فیلم ، « رحیم سلطانی »( به انتخاب اسامی باید دقت کرد ، بسیار هنرمندانه است ) ( با بازی زیبای امیر جدیدی ) ، از ابنیه ای تاریخی که در حال مرمت است ، بالا می رود و در لحظاتی بعد ، پایین می آید.فردی ساده ، که فرصت طلبان ، او را اغراق وار بالا می برند و قهرمانی او ، چندان طولی نمی کشد که مجبورش می کنند که پایین بیاید ! و یا می توان برداشتی این چنین داشت : جامعه ای که در حال افول از آن شخصیت و ابهت و جلال قرون گذشته است !« رحیم » ، لبخندی تلخ بر لب دارد که گویی در زیر این سنگ آسیای اجتماع ، له شده است و باز منفعلانه لبخند می زند .پسرش ، « سیاوش » ، لکنت زبان شدیدی دارد . نمادی از نسل جدید جامعه ما که الکن هستند و حتی قدرت حرف زدن و بیان خواسته های خودشان را ندارند !آقای فرهادی نشانمان می دهد که ریا و حفظ ظاهر ، چقدر می تواند بر انسانیت ، خدشه وارد کند . حتی با یک دروغ مصلحتی ، باز سلسله دروغهای مصلحتی در پی یکدیگر به وجود می آید.اجتماعی که همه ، وجهی ، خاکستری دارند و اگر کسی از بد حادثه ، کار نیکویی هم انجام داده ، با اغراق و پر رنگ تر کردن آن ، توسط دولت و مردم ، همان کار نیک را هم به دروغ و دغل و ریا تبدیل می کند. گویی ماشینی شده ایم که با آمیزش ریا و دروغ به اصطلاح مصلحتی ، حتی کارهای انسانی ما هم در آن تبدیل به زباله می گردد.آقای فرهادی با « قهرمان » ، این توصیه را می کند که نردبانی برای بالا رفتن و ابزار تبلیغات و پروپاگاندای سودجویان و فرصت طلبان در جهت حصول به اهداف تزویر و نیرنگ نباشیم و خودمان را بازیچه و آلت دست نکنیم و از چنبره این ماشین هیولایی ریا ، بگریزیم.با اغراق ، کسی را چون توپی باد می کنیم و به آن شخصیتی « قهرمان » گونه اما پوشالی می دهیم. و در زمانی دیگر ، باز به مصلحت ، چون دروغ اولیه مان ، فاش و مچمان باز نشود ، باد آن توپ را خالی می کنیم !این حجم از ظاهر سازی ، شخصیت راننده تاکسی را به خروش وا میدارد و به نماینده فرمانداری می گوید : حیفه این مملکت که دادیمش دست شما !یک دو صحنه به شدت تأثیر گذار و احساسی و عاشقانه ، حیف که کم است ، فیلم را اعتلا می بخشد. فیلم « قهرمان » ، خیلی از معضلات کنونی اجتماع ما را در می نوردد.ریا و ظاهر سازی و فضای مجازی و فقر و خیانت و کلاهبرداری و نزول و فرصت طلبی و اعدام و خود کشی زندانیان و ...فیلم « قهرمان » ، حکایت گر اکنون شرایط ماست .اما شیرینی کار جناب فرهادی ، در اینجاست که این ، قهرمان پوشالی را در انتهای فیلم ، در سکانسی تأثیر گذار ، تبدیل به قهرمانی واقعی می کند.آن تغییر ظاهر « رحیم سلطانی » ، که سبکبال و پاکباخته است ، تماشاگرش را به تحسین وا میدارد. همراه با پایانی درخشان و جای دوربین بسیار به قاعده و هوشمندانه بخصوص در قاب پایانی فیلم ، همه ، فیلم « قهرمان » را ممتاز می گرداند. پایانی که سوسویی از امید در آن مستتر است که این اندک امید هم ، در « جدایی نادر از سیمین » و « فروشنده » ، جایی نداشت .بازی های همه بازیگرانش درخشان و درست ، بخصوص امیر جدیدی ، که تا اینجای کار ، بهترین نقش سینمایی اوست.استفاده بجا از موسیقی آلبومی از استاد کامبیز روشن روان ، نیز امتیازی است بر این فیلم.کارگردان بریتانیایی ، "مایک لی " گفته بود که آقای فرهادی در تعلیق بهتر از هیچکاک است!. وقتی « قهرمان » را بیبنید ، این به درستی واضح می شود.شاید ایرادی نباشد و یا باشد ولی آقای فرهادی ، به تماشاگرش ، فرصت سر خاراندن هم حتی نمی دهد و تماشاگرش را آماج رگبار حوادث و شائبه ها و گره افکنی ها ، می کند و چون مسلسلی ، از پرده سینما ، به تماشاگر ، شلیک می شود.شاید در جایی ، تماشاگر ، نفس راحتی بکشد ولی تا می خواهد که به خود استراحتی بدهد ، باز روز از نو ، روزی از نو !کار آقای فرهادی همین است که این از « جدایی نادر از سیمین » ، بسیار پر رنگ تر شد که تماشاگرش را در یک جاده ای به ظاهر آرام قرار می دهد . خیال آدمی راحت است که ناگهان می بیند که این اصلاً جاده مستقیمی نیست بلکه در واقع یک ماز یا هزار تو است !