معصومعلی صیدی ، چالش ها و دغدغه های یک نویسنده معاصر

    
تعداد بازدید: 2109
         
دسته بندی : عمومی
    
تاریخ درج خبر : 1400/8/9

سال‌­های ۵۲ و۵۳ وقتی که دوره راهنمایی بودم. با تشویق معلم ادبیات مان ، آقای محمد شکری (آرش کرمانشاهی) که هم شاعر بود و هم داستان­نویس ، روزهای شروع داستان نویسی من بود. البته علاقه من هم شرط بود. وقتی ذوق و علاقه نباشد مسلماً نمی ‌توانستم داستان­­نویس باشم. مگر چند نفر از دانش آموزان آقای شکری ، داستان نویس یا شاعر شدند؟ پس بر می­گردیم به آن ذوق و یا آن چیزی که بعدها نیاز آدم است.

هرچه احساس نیاز بیشتری بکنی حاصل کار عمیق­­تر می­شود. وقتی نوشتن به­عنوان نیازی در تمام سلول­های وجودت نفس کشید، هیچ احدی دیگر نمی­تواند تو را از نوشتن بازدارد. گاه می­نویسی بی­ آنکه در جایی نشر بدهی. زیرا خود نوشتن تبدیل به نیاز می­شود. مگر می­شود جلوی نیاز حیاتی آدم را در هر زمینه­ای گرفت؟ من در همان نوجوانی علاقه به نوشتن را احساس کردم. به تشویق معلم ادبیات مان آقای شکری از پیشکسوتان داستان­نویسی کرمانشاه. اغلب موضوع انشاء­ها ، آزاد بود. من هم خاطرات روزمره­ام را با زبانی انتقادی می‌نوشتم. در (فصل‌­های خزانی) خاطراتم که در «هفته نامه غرب» در شش قسمت چاپ شد، مفصل به این موارد اشاره کردم. بعد از اتمام دوره راهنمایی وارد دبیرستان شدم. سال ۵۶ آغاز آشنایی من با نویسندگان همشهری­ام ، علی اشرف درویشیان، منصور یاقوتی، لاری کرمانشاهی، جعفر کازرونی و دیگران شد. علی اشرف پس از مطالعه چند داستانم گفت: «اگر تلاش بکنی میتوانی نویسنده خوبی بشوی.» با همان لهجه محلی گفت: "«داشی برا داستان نوشتن ، زحمت مخاد. ایقد بگن این جمله را ایجور بنویس و یا اوجور، خودت یادگیری چه جور بنویسی.»" خب اینجا به نوع مطالعه­ام هم اشاره کنم. در این کار هرکسی می­خواهد آثار مورد علاقه­اش را به دیگران معرفی کند، جای شکی نیست. شاید آن برهه سنی من، ایجاب می­کرد که ابتدا با کارهای «صمد» و «خاکسار» و «قاضی نور» و «عباداللهی» شروع کنم. هر پیشنهادی و هر سلیقه­ای را رعایت می­کردیم.

 

ادامه مصاحبه را در اینجا مطالعه کنید

از   19   رای
6.38



نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
shirane فاطمه ق 11/8/1400
بسیارعالی.
shirane کرمی 11/8/1400
عالی بود
shirane رضا قبادپور     11/8/1400
بسیار عالی و تاثیرگذار
shirane کیان یوسفی 11/8/1400
عالی
shirane شکوفه زارعی     11/8/1400
پاینده و سربلند باشید استاد باسواد و با احساس و بزرگوار 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
shirane پری فرامانی 12/8/1400
بسیارعالی،زنده باشیداستاد
shirane زهرا میرزایی نویسنده     14/8/1400
چقدر درست فرمودید استاد زمانی که رخدادهای جامعه راه نفس یک نویسنده را بند آورد دیگر قلم از دستش نخواهد افتادنویسنده ها دردهای جامعه را فریاد میکشند البته نویسنده های حقیقی بسیاری بدون دغدغه اجتماعی فقط مینویسند نویسنده خوانده شوند .درود بی پایان برشما استادبزرگ