مسعود کيميایی و اقتباس او از داستان دولت آبادی

    
تعداد بازدید: 277
         
دسته بندی : عمومی
    
تاریخ درج خبر : 1400/8/2
منبع : محمدرضا زال بیک

مسعود کيميایی در باره اقتباس خود از داستان دولت آبادی و اختلاف خود با او چنين می گويد:
« من حق اقتباس آزاد داشتم. يعنی هر نوع اقتباسی می توانستم بکنم. چون حالا آن دوره تمام شده يعنی هی محمود نوشت و نوشت و من يک بار بهش جواب دادم و اين ماجرا تمام شد و من ديگر دلم نمی خواهد برگردم به آن دوره ولی به هر جهت محمود خيلی از فيلم خوشش آمد.

سه چهار بار توی فيلم بلند شد و گريه کرد و حتی فيلم قطع شد و گفت من مرگ برادر را سه بار ديدم. يک بار در واقعيت و دو بار در اين فيلم.

به هر جهت خيلی راضی آن شب از ما جدا شد و بعد از يک هفته آن اعتراض نامه را نوشت. اعتراض محمود دولت آبادی به فيلم خاک در قالب کتابی با عنوان ضميمه فيلم خاک در زمان نمايش اين فيلم منتشر شد.

محمود دولت آبادی در گفتگوی خود با نگارنده ( پرویز جاهد ) درباره دلايل اعتراض خود نسبت به اقتباس کيميائی چنين توضيح می دهد:

« من هميشه شيفته ديويد لين بودم و ايشان شيفته سام پکين پا. بنابراين از يک اثر داستانی نويسنده ای که کارگردانی مثل ديويد لين را ستايش می کند کوشش شده فيلمی دربيايد که به آثار سام پکين پا نزديک باشد.

اين کاملا به نوع نگاه مربوط می شود. يعنی ممکن است هر دو در يک زمان معين نسبت به شرايط معترض بوديم ولی سليقه بيان اين اعتراض دو گونه بود و متاسفانه کيميائی رعايت نکرد.

به گمان من او به داستان من لطمه زد اما بيش از آنکه به داستان من لطمه بزند به خودش لطمه زد. آقای کيميایی يک مقدار تغييراتی در داستان من داد که من اين تغييرات را نپسنديدم و هنوز هم نمی پسندم و آن خشونت عريان بود.»

اما مسعود کيميايی نيز در گفتگوی خود با من ( پرویز جاهد ) برای تغييراتی که در داستان دولت آبادی داده، دلايل خود را می آورد:

« اينکه چرا اينطوری شد يا آن طور شد، محمود خودش در جريان بود که من دارم اين کار را روی اثر می کنم. اسم ها را دارم عوض می کنم. جا به جا می کنم. برای اينکه حتی مثل فيلم شب سمور(خط قرمز) از آقای بيضايی من اجازه اقتباس آزاد گرفتم. اجازه اقتباس آزاد از اين اثر يعنی هر کاری که دلم بخواد می تونم بکنم.»

اما يکی از مهم ترين دلايل اعتراض محمود دولت آبادی به فيلم خاک، وجود زنی خارجی بود که به عنوان ارباب و مالک ده در فيلم حضور داشت. انتقادی که ابراهيم گلستان نيز همان زمان در نقد خود بر فيلم خاک آن را مطرح کرده بود. دولت آبادی در اين باره می گويد:

« همان جا گويا در يادداشت آوردم که در تمام 70% جمعيت روستایی آن زمان که شما بگرديد به ندرت می بينيد که يک بانوی خارجی بيايد و بشود مالک ده. خوب اين نگاه افراطی کيميایی بود که خيلی به متن آسيب رساند.»

مسعود کيميایی در پاسخ به حرف های دولت آبادی چنين می گويد:
« من برای ميدان ژاله، ميدان خراسان و برای مردم فيلم می ساختم. من اگر آن زن را به عنوان يک استثمارگر نشان دادم برای اين بود که مردم بفهمند که استثمار اصلا چی هست.

اينکه حالا اين زن فرنگی روی زمينی که بازيگر اول فيلم می گويد روی اين زمين کاشته می شوم ولی نمیروم يعنی برايش حکم سرزمين اش را دارد.

 
محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی، رمان نویس می گوید اقتباس بد از اثرش وی را از سینما بری کرد

خوب اين سرزمين مالک اش کيه؟ مالکش اون زنه. اين را تماشاچی بايد بفهمه ولی محمود می گفت نه. به هرحال اين عادت نويسنده ها هست که اعتراض کنند. نويسنده ها دوست دارند اثرشان فيلم بشود اما بعد از اينکه اين اتفاق افتاد حالا می گردند عفب اينکه چه چيزی اشتباه شده.

يعنی عقب اعتراض می گردند. اين اصلا برحذر می کند فيلمسازان ما را که سراغ نويسنده های خوب ما بروند. اما محمود دولت آبادی معتقد است که اقتباس کيميایی به حرفه او لطمه زده است:

« بزرگ ترين لطمه ای که به من زد اين بود که مرا از سينما بری کرد.»

از   0   رای
0



نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.