مثلا شما در قصه، گفتگو با مرجان يا زن حاجی يا خودش نمی بينيد. اصلا گفتگوی داش آکل با زن حاجی خيلی کوتاه است. اصلا زبان گفتگوی سينما نيست. تمام اين گفتگوها ساخته شد.
اين گفتگوها هيچ ارتباطی با بافت زبانی هدايت بزرگ ندارد. اين بافت زبانی برای فيلم ساخته شد. همانطور که صادق هدايت، داستان داش آکل لوطی شيرازی را به سبک و شيوه خود روايت می کند، کيميائی نيز اين را حق خود می داند که روايت خاص خود از اين داستان را در سينما ارائه کند:« من طرح خودم را از طرح آدم ها در جامعه می سازم. آنجور که نگاه می کنم می سازم. اين که همه اين انطباقات با هم انجام بشه، اينطور نبود، بعضی جاها اين انطباق ميان ديدگاه من و ديدگاه هدايت در داش آکل صورت نمی گيرد.»