فیلم «گوزنها» اثر مسعود کیمیایی از آن دسته فیلمهایی است که به یک الگو در سینمای ایران تبدیل شدهاست. «گوزنها» روایتی تیره و تار از اوضاع اقتصادی واجتماعی ایرانِ اواخر دورهی پهلوی را نمایش داده که این سیه روزی با آتش سوزی سینما رکس آبادان که در حال اکران این فیلم بود نماد واقعی تری به خود گرفت.
این در حالی است که فیلم «جرم»، سمبل احیای سینمای کیمیایی بعد از انقلاب شناخته شده و نگاهی نو به مشکلات جامعه میاندازد. در فیلم «جرم» کیمیایی دوباره به دغدغههای درونیاش رجوع میکند. در این تحقیق به دنبال پاسخ این سوال هستیم که شخصیتهای فیلمهای «گوزنها» و «جرم» در نظام کنشی کیمیایی چگونه تحلیل میشوند؟ و چگونه در ابعاد روایتشناسی بررسی و مقایسه میشوند؟ شناخت ساختار روایی و توصیف و تشریح شخصیتهای داستان از مهمترین نکتهها در پژوهشهای ادبی است که در این تحقیق به تحلیل کیفی بر اساس «الگوی کنشگر» گرِماس و به مقایسه کنشگرهای فیلم «گوزنها» و فیلم «جرم» پرداخته شدهاست. یافتههای پژوهش نشان داد که ماهیت دو فیلم با توجه به دوران خفقان قبل از انقلاب ساختاری مشابه داشته و سیر تفکری سینمای کیمیایی در انقلاب اسلامی 57 کاملا قابل توجه بوده و در حقیقت حرکت جامعه برای دستیابی به یک جایگاه متعالی و اجتماعی، در این طغیان از فاعل فردی و فردیت میگذرد و به فاعل اجتماعی تبدیل میگردد.این مقاله علمی پژوهشی را در شماره آتی مجله روایتشناسی دانشگاه تربیت مدرس بخوانید.