ولی از اولش تا اینجا، همش تقصیر من بود. از این که ننه بابام نمیدونستن درس چیه، تقصیر من بود. جمع کردم برم آلمان، نشد. یه نفرو نداشتیم، تو فامیل، آشنا، محل، بهم قرض بده. تقصیر من بود! پول نداشتم کتاب بخرم؛ چایی رو تو قهوهخونه نخورم. برم کافه... چه میدونم. برم سینما. اصلش فکر کردنو یاد بگیرم. تقصیر من بود! رفعت خان! کو بزرگتر و راهبلد؟ نون سنگک فهمیدم چه ریختیه. تافتون، بربری، لواش. همهجورشو دیدم. ولی خیلی گشتم ببینم نون حلال چه شکلیه. دست هیچکی ندیدم. فقط شنیدم.