دلنوشته ای برای «کمان تیرخورده» از سجاد احمدزاده

    
تعداد بازدید: 898
         
دسته بندی : عمومی
    
تاریخ درج خبر : 1400/3/22

دلنوشته ای برای «کمان تیرخورده»

از سجاد احمدزاده

مستند کمان تیر خورده را دیدم. جگرم سوخت برای مسعود کیمیایی. کسی که جوانی و تمام عمرش را برای سینما گذاشته است الان از زندگی در تنهایی، بیماری جسمی و مشکلاتش برای نوشتن می گوید. کسی که روزگارها گذراند و تجربیات بی شمار کسب کرد. و حالا وقت ریختن این تجربیات بر روی کاغذ است از بیماری می گوید.

تاسف خوردم برای زحمت هایی که در مسیر گرفتن مجوز فیلم نوشت ها می کشد. این هفته نمی شود، هفته بعد. انتظار برای ساخت. حتما در دلش می گوید اگر این را قبول نکردند کدام ایده را برای مجوز آماده کنم ؟ یادمان نرود همین صاحب نظر و تهیه کنندگانی که برای دادن مجوز به مسعود کیمیایی او را روزها و هفته ها در انتظار می گذارند با فیلم هایی همچون گوزنها و قیصر شیفته سینما شده اند. یادشان نرود که مسعود کیمیایی به سینمای ایران روح، شرف وانسجام داد. او استاد همه کسانی است که اکنون در این سینما فعالیت دارند.حالا برای گرفتن مجوز منتظر نظر اینهاست. کجای دنیا استاد باید به شاگردانش درس پس دهد؟

در مستند کمان تیر خورده حرف هایی از اشخاص صاحب نظر سینما زده شد موافق و مخالف. بعضی می گویند کیمیایی در دنیایی خود مانده است. هر کارگردان باید در انواع ژانر و سبک فیلم بسازد تا کارگردان بزرگی باشد؟ دنیایی پر از رفاقت، مرام و اعتراض به بی عدالتی بد است؟ چه چیزی بهتر از اینکه آدم برای ایستادن مقابل ظلم زخم بردارد.

می گویند سینمای کیمیایی، سینمای لومپن و بزهکاران است. نظر اشخاص در مورد مغزهای کوچک زنگ زده چیست؟ در سطح جهانی سالیانه صدها فیلم در مورد لومپن ها ساخته می شود. چرا آنجا از این فیلم سازان ایراد گرفته نمی شود؟ تکلیف فیلم هایی مثل پدر خوانده، صورت زخمی، باشگاه مشت زنی، داستان عامه پسند و..... چیست؟

بعضی ها به تکراری بودن سینمای کیمیایی ایراد گرفتن. فیلم هایی همچون قیصر داش آکل، خط قرمز، تیغ و ابریشم شایسته تکرار شدن و الگو برداری هستند. مارتین اسکورسیزی 30 سال بعد از رفقای خوب فیلم مرد ایرلندی ساخت. آنجا چه خبر است اینجا چه می گویند.

در عمر سینما قبل و بعد از فیلم قیصر صدها شاید هزاران فیلم با موضوع انتقام ساخته شده. اما من نمیدانم چرا فقط قیصر خار چشم به اصطلاح روشن فکران شده. کسانی که زیبایی کارشان در ایراد گرفتن از فیلم های مسعود کیمیایی است می خواهم فکری برای لاتاری کنند.

از بحث سینما کمی خارج شویم. هنر چیزی جز آن نیست که به ذوق انسان خوش بیاید. هستند کسانی که بارها و بارها برای دیدن یک فیلم کیمیایی سینما رفته اند و هر بار با لذت بیشتر از قبل از سینما خارج شده اند.این یعنی یک اثر هنری میبینند. نه یک فیلم خسته کننده که با یک بار دیدن خسته شوند. از منتقدین می خواهم یک فیلم روز که امتیاز بالایی دارد را بارها و بارها ببینند.

یادمان نرود حرمت موی سفید کسی که زحمت ها برای سینما کشیده واجب است. اگر احترام کیمیایی را نگه ندارند، روزگار با این اشخاص کاری می کند که زخم دل کیمیایی جلوی چشمشان بیاید.

 

از   4   رای
6.17



نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.