فیلم سلطان

    
تعداد بازدید: 319
         
دسته بندی : عمومی
    
تاریخ درج خبر : 1400/3/12

سلطان
بر پسزمینه سیاهی صدا می پیچد . غم ها و غصه هایتان را فراموش کنید
این نمایش زندگی از منظر سینماست .تصویر باز میشود به معرکه سلطان . انگار راس راسی فیلم داره شروع میشه و فیلم شروع می شود با شخصیتی که از دل رویا می اید کسی که از رویای داستانها و فیلم ها برخاسته و به ادمی با هویت سینمایی تبدیل شده است . ادمی که نشانه ها و معرف های ان فیلم ها را دارد و ارتباطش با گذشته ارتباطی نمادین با شخصیت فیلمساز و تجلی ان در مخلوقاتش در سینمای کیمیایی است . یک دست لباس مشکی . زبان قلندری . موتور رضا موتوری   ادم سیاه کوپولایی . با رویاهای شیرین اسپیلبرگی که خلاف جهت حرکت می کند . ترکیبی عجیب که مخاطب را در پی جویی سنخیت اجتماعی اش ناکام می گذارد و قصه به ته خط رسیدنش را در دنیاب ارزشهای جدید به تصویر می کشد . دیگر جایی برای ان ادم نوستالژیک و حسرتخوار گذشته باز رفاقت طلب که بتواند ناکامی را بر سفره مهرورزی مردانه قسمت کند نیست .
و قهرمان مثالی سرشار از حس گریز است . گریبان از عشق تازه پا گرفته می رهاند و همه ادمهای دنیایی که در ان نفس کشیده را به حال خود رها می کند تا برای التیام زخم کهنه یا انتخاب نهایی (مرگ) به سیاهی می زند
کیمیایی دوربین سیال خود را از مارپیچ کلانشهر خاکستری عبور می دهد تا هویت در حال اضمحال نسلی را در گوشه متروک بازارچه جنوب شهر به تصویر بکشد هویتی رنگ باخته که ملتهب از اعاده حیثیت است . سلطان او جوانی عاطفی و پرشور و حال است که از انتقام مرگ ناحقی می سوزد و یا در خلوت غریبانه خود به ریشه خشکیده صمیمیت های ماوای پدری ضجه می زند که امروز جاده ای ماشین رو شده است .
فیلم درباره تناقض است
تناقض های دنیایی که بین حفظ سنتها و ارزشهای اصیل و وسوسه مدرن زیستن و امروزی بودن . محل بروز پیدا کرده است و به این سینما در بعد اجتماعی و تعجیل در امروزی شدن ضربه می زند . جایی است در فیلم که سلطان به مریم می گوید . اینجا یه روزی خونه ما بود .....اینجا قدرت می نشست . حالا شده اتوبان .. شهر شده مثل بهشت !! در کلام سلطان هم احساس غبن نسبت به ان گذشته دیده می شود و هم تایید توسعه درحالی که فیلم می کوشد در مقابل توسعه طلبی خانواده جهانمهر جبهه بگیرد و اپارتمان سازی بر زمین ویلایی . به شکل سرراستی تقبیح می شود . و حتی ادم های درگیر با ماجرای برج سازی  . ادمهایی بی هویت و بی ریشه تصویر می شوند و تلقی فیلمساز نیز وجهی عمومی تر می گیرد . درمورد سلطان نیز با انکه واسط ان فرهنگ و مدنیت و اعتقاد شخصی فیلمساز است . تناقض هایی در نوع نگاهش به گذشته . زندگی و تسویه حساب با ادم رنگ فروشی چون کرم دیده می شود .
 سینمای کیمیایی به خاطر اعتقاد به ان تفکر انقلابی در اگاهی بخشیدن و بینش خاص و تحرک و جسارتی که یک دفعه علیه همه اغفال ها و تلقین های ناراست می شورد و تعلقات مادی را اندک و بی مقدار میبیند
و بر جور قیام می کند

مجموعه مقالات در نقد و معرفی اثار کیمیایی

رضا درستکار
صفحه ۲۹۱/۲۹۴

 

از   0   رای
0



نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.