خلاصه فیلم بیگانه بیا((امیر محمود)) ، جوانی از طبقه مرفّه و اشرافى، با دختری رابطه دارد. دختر باردار می شود. مرد بعد از اطلاع از حاملگی زن و بدون توجه به این واقعه، به بهانه ادامه تحصیل راهی خارج می شود. دختر در شرایط سخت و روانی دست به انتحار می زند و اتفاقا (امیر احمد) برادر کوچکتر (امیر محمود) در جریان قرار می گیرد و در آخرین لحظات دختر را از مرگ حتمی نجات می دهد.... (امیر احمد) پس از این اتفاق، به دختر علاقمند می شود که در نهایت به ازدواج می انجامد، و بچه ای که حاصل ارتباط با برادر بزرگ تر بوده را، همچون فرزند خود می پذیرد. بعد از گذشت چند سال که پسر بچه به هفت-هشت سالگی می رسد، (امیر محمود) به ایران بر می گردد. با ورود او، (امیر احمد) تغییر محسوسی را در رفتار زن می بیند و پی می برد که او در تمام این سال ها عاشق (امیر محمود) بوده است، ودر حال او به خانه بازگشته، زن هنوز کشش و تمایل شدید نسبت به او دارد..... در نهایت این (امیر احمد) است که با خودکشی و فدا کردن خود, زن را در انتخاب مجدد مردی که در حقیقت پدر واقعی پسرش نیز به حساب می آید از تردید می رهاند....جلد اول کتاب شناختنامه مسعود کیمیایی به کوشش مهدی مظفری ساوجی انتشارات مروارید چاپ اول