خلاصه فیلم سفر سنگ ارباب روستا و صاحب تنها خانه بزرگ و سفیدی که مشرف به همه آبادی ست،سال های مالک تنها آسیاب آبادی است و از این طریق مردم را استثمار می کند. افراد ارباب ضمنا از هر کوششی برای برپایی یک آسیاب دیگر توسط مردم جلوگیری می کنند. سنگ عظیمی را مردم قدیم روستا، سال ها پیش در دل کوه تراشیده اند و آماده است،اما هیچ کسی،را یارای رفتن به کوه و حمل سنگ به آبادی نیست...یک کولی ناشناس تصادفا از این منطقه می گذرد و در جریان وضعیت اسفبار مردم قرار می گیرد. ورود کولی به روستا، دوباره احساسات فروخته مردم را بیدار می کند.اما همچنان از ترس ارباب کسی حاضر به همکاری و همگامی با او نیست.... کولی که در این میان طرفيت و منفعتی ندارد،بالاخره موفق می شود یک آهنگر ، یک مرد روحانی، یک مرد نیمه دیوانه و چند تن دیگر را با خود همراه کند. در آخرین لحظات دو زن نیز به جمع آنان می پیوندند.... علی رغم همه دام ها و موانعی که افراد ارباب در سر راه آنان قرار می دهند. گروه بالاخره موفق می شوند که سنگ عظیم تراشیده شده را با چند قاطر مهار کرده به سمت آبادی حرکت دهند... در نزدیکی آبادی ، ارباب، همه مردم را تحریک کرده که جلوی آنان صف آرایی کنند و به هر قیمتی جلوي شان را بگیرند.... از بالای کوه مشرف بر خانه ارباب و همه روستا، کولی و دیگران با سنگ پدیدار می شوند و مردم بسیاری را با چوپ و انواع سلاح در مقابل خود می بینند. ارباب نیز از بالای بام خانه اش، همه چیز را نظاره می کند. کولی و دیگران مهار سنگ را از قاطرها جدا می کنند و سنگ بزرگ با سرعتی سرسام آور به سوی دهکده می آید و مستقیما همچون توپ پر قدرتی به خانه بزرگ و سفید اعیانی می خورد و آنان را بر سر ارباب و نوکرانش فرو می کبد.... سنگ اسیاب در نهایت به دهکده و به مردم رسیده است.