(خون شد) از نگاه یکتاپناه پور

    
تعداد بازدید: 1658
         
دسته بندی : عمومی
    
تاریخ درج خبر : 1400/7/18
منبع : یکتاپناه پور

آخرین ساخته استاد مسعود کیمیایی "خون شد" را دیدم. سکانس های تازه و قوی که اصلا بوی خستگی نمی دهد. "فضلی" با زخم و خون و با آخرین نفس در جستجوی ثریا به راه می افتد. به نظر می رسد این تازه ترین احساس و نگاه استاد کیمیایی به زندگی و بخش افزوده به مفاهیم بنیادین و حرف همیشگی او، وطن است که در قالب خانه و ناموس و حضانت از ناموس و شرافتی که در شمایل خواهران به قهقهرا رفته ی "فضلی" نمادین سازی شده است.



بسیار مایل بودم بدانم در پیش بینی های سیاسی اجتماعی استاد کیمیایی در فیلم خون شد سرانجام خون چه خواهد شد. پاسخ رقص و سماع برادران در آب حوض خانه و ضیافت زیر باران بود. رقصی اینگونه در زیر باران نوید شادمانی در راه است.

هیچگاه در فیلم های استاد کیمیایی چاقو تا این حد خوشحال نبوده است.

 آگاهی در اوج است. خون شده است. همه آدمهای خانه، خونی شده اند. همه باخبرند. همه از درد هشیار شده اند.

خانم جان، مادر خانواده به آگاهی و جسارتی کامل رسیده است، مادر دیگر آن زن سنتی زیر یوغ ستم و کلفتی مشخصه های مردانه نیست، با دهنی خونین از گذشته های محنت بار یک زن ایرانی حرف میزند، این اولین بار است که استاد کیمیایی چاقوی خونین به دست زن داده است! برای همین می گویم که آگاهی به کمال رسیده است.

 پدر خانواده فقط یک دست برای تار زدن برایش مانده، اگرچه به همان یک دست هم با در کوبیده می شود اما هنوز دستی برای تاری باقیمانده است!

خانه حرف تمام فیلم‌های استاد کیمیایی است. در سینمایش چیزی کم بود. جا داشت که تمام عناصر که یک عمر عاشقانه ساخته بود را در یک خانه جمع کند و درست بهنگام به آن سرو سامان ببخشد!

خانه اولین و آخرین حرف استاد کیمیایی است.
وطن، خاک، خانه، خانواده، ناموس، آبرو.... باید "فضلی" می آمد و این هارا سر جای خودش می گذاشت....

درگیری های خیابانی و درگیری های درون یک آسایشگاه روانی که دارای ارزشی مقایسه ای و موازی بود بسیار جالب بود. زدو خوردهای خیابانی که کارگردان، بسیار دقیق و ظریف، نگاه منتقدانه ای به آن داشته است.

هدف خانه است. فضلی برای نجات خانه راه افتاده است اما هرجا که میرسد یک زدو خورد و خون و خون ریزی راه می افتد در حالی که اصلا آنها که یکدیگر را می زنند نه به فکر خانه "فضلی" اند نه کمکی به او می کنند و نه اصلا دلیل این خون ریزی ها را می دانند و در کل دوست و دشمن معلوم نیست. هر کسی به دیگری می رسد میزند!

درست مثل آدمهای دیوانه در آسایشگاه روانی و یا سالنی که به نظر می رسد شبیه به آدم های واقعي اجتماع باشند که هیچ عقیده و باوری پشت آن درگیری های شان نیست، فقط به هم که می رسند، همدیگر را می زنند و می کوبند، و در یکی از این درگیری ها مقدار قابل توجهی پول هم پاشیده می شود که می تواند دارای تعابیر متفاوتی با توجه به موقعیت ها و بافت های اجتماعی جامعه باشد.

از تماشای فیلم لذت بردم، موسیقی از ابتدا تا انتها گرم و خونین بود و شوخی های گاهگاهی استاد را دوست داشتم که در لابلای نماهای خاصی از عمق ادراک، لحظاتی لبخندی را بر لب می نشاند....

این اشاره ها تحلیل کامل نیست، فیلم جای صحبت بسیار دارد.

از   9   رای
9.59



نظرات

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید مدیر سایت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.